نويسندگان
جدیدترین مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شيرازي ها و آدرس shiraziha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





داستان موفقيت اسدالله عسگراولادی/چگونه پولدار شويم/چگونه ميلياردر شويم
اسدالله عسگراولادی در گفت‌و‌گو با سایت «اقتصاد ایران» گوشه‌هايي ناگفته از جدوجهد شخصي و نيز فرصت‌هاي تجاري‌اي كه منجر به پولدار شدنش شده را روايت كرده است. بنا به گزارش سالانه «فوربس» عسگراولادي با بيش از 3/4 ميليارد دلار دارايي، در شمار پولدارترين مردان دنيا قرار دارد كه البته ناگفته پيداست با توجه به فقدان و ناشفافيت اطلاعات مالي ثروتمندان ايراني، نمي‌توان گفت او در ميان ثروتمندترين‌هاي ايراني در چه جايگاهي ايستاده است، اما هر چه هست مي‌توان حدس زد كه در رده‌هاي بالاي اين فهرست قرار دارد. بخش‌هايي از آن گفت‌و‌گو را مي‌خوانيد:


«اولین تجارتم را با خرید یک کیسه کنجد به قیمت 53 تومان از بازار تهران شروع کردم و آن کیسه کنجد را به نانوایى سر محل به قیمت 70 تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود. این مربوط به سال 1327 است. تا سال 1334 کارمند بودم و در شرکتى کار مى‌کردم که فعالیتش در زمینه صادرات بود. به صادرات علاقه‌مند شدم، اما پول نداشتم. تنها دارایى‌ام خانه‌اى بود که در خیابان شهید مصطفى‌خمینى به مبلغ 5600 تومان خریده بودم. در آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگى مى‌کردیم. اولین ماشیني که در سال 1333 خریدم، یک فولکس به مبلغ 5900 تومان بود که با همین ماشین چند کیسه خواربار از بازار مى‌خریدم و بین نانوا و بقال توزیع مى‌کردم. سال 1334 تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمى‌کرد. چون حداقل باید 24 ساله مى‌بودم.

نایب ريیس اتاق وقت طبق قانون مى‌توانست مرا امتحان کند. مرحوم عبدالله توسلى مرا پیش او فرستاده بود. یادم نمى‌رود 20 سوال از من کرد درباره ارز کشورها، حمل جنس و غیره. من به تمام سوالات جواب دادم و آن نایب ريیس به معرف زنگ زد و گفت: این باید جاى من بنشیند. 25 سال بعد جاى او نشستم. 2 سال بعد با قسط و تخفیف حجره‌اى به مبلغ 4 هزار تومان خریدم و رشته خشکبار را انتخاب کردم و هنوز بعد از 54 سال در همین رشته هستم.
...
من تاجرم و اصولى دارم؛ یکى از اصولم این است که هیچ وقت بیش از یک هفتم تنخواهم را به کسى نسیه نمى‌دهم تا اگر پولم را خورد باقى پولم محفوظ بماند. اصل بعدى‌ام این است که سعى کردم هیچ وقت بیش از نصف دارایى‌ام را نسیه نخرم. اصل دیگر این است که سعى کردم از بانک‌ها وام نگیرم. بانک‌ها بسیار سراغ من آمدند اما قبول نمى‌کردم! در نتیجه شب با خیال راحت به خانه مى‌رفتم و بدهکار نبودم.
اگر داشتم مى‌خریدم و اگر نداشتم، نمى‌خریدم. سال 55 اگرچه آدم سیاسى نبودم به نجف خدمت حضرت امام(ره)‌ رفتم. رفته بودم از ایشان اجازه بگیرم که در قم کارخانه بزنم و ایشان هم مرا راهنمایى کرد. یکى دیگر از اصولم عوض نکردن شریکم است. محمدحسن شمس 50 سال شریک من است و هنوز هم شریک هستیم. یادم نمى‌رود در اولین سفرم به نیویورک پاى ساختمان معروف امپایراستیت که مجسمه راکفلر قرار دارد، سه جمله نوشته بود: موفقیت من به این سه جمله است: زودتر از دیگران مطلع شدم، زودتر از دیگران تصمیم گرفتم و وقتى تصمیم گرفتم چشمم را بستم و عمل کردم. این سه جمله اثر زیادى روى من گذاشت. سعى کردم در تجارتم به این سه جمله متعهد باشم. اینها در تجارت خیلى مهم است. چون تجارت بى‌رحم است. تجارت در محیط رقابت بى‌رحم است. این شعار هم هست: اگر مى‌خواهى رقابت کنى باید با چشم بسته بى‌رحمى کنی. مى‌شود البته با رافت و مهربانى کار کنى، اما آنجا که مى‌خواهى رقابت کنى نه رافت کاربرد دارد و نه مهربانى باید بى‌رحم باشى.

من از کم به زیاد رسیدم. مثالش خانه‌هایم است. اولین خانه‌ام را 5600 تومان، دومى را 33 هزار تومان، سومى را از درخشش وزیر فرهنگ شاه معدوم 140 هزار تومان، چهارمى را 500 هزار تومان و پنجمى را 140 میلیون تومان خریدم که الان در آن ساکن هستند. اکثر این خانه‌ها را هنوز دارم آنها را اجاره داده‌ام و هیچ‌ یک را نفروخته‌ام. وجوهات شرعى و... مالیات‌هایم را داده‌ام. هرگز با دارایى چانه نمى‌زنم. انفاق مى‌کنم. مسجد و درمانگاه و مدرسه مى‌سازم و خدا به من کمک کرده است. من هیچ مالى در خارج کشور ندارم. فقط دفاترى در‌هامبورگ، دبى و لندن دارم که دفاتر تجارى‌ام هستند. من افتخار مى‌کنم که میلیاردر هستم. همان خانه 5600 تومانى امروز بیش از 5/1 میلیارد تومان مى‌ارزد. پس میلیاردر شدن کارى ندارد. خانه‌اى که 140 هزار تومان خریدم امروز یک میلیارد تومان مى‌ارزد، خانه دیگرم در خیابان ولیعصر 1300 متر مساحت دارد و حساب کنید چقدر مى‌ارزد. چرا بگویم گدا هستم؟
...
یک بار لس‌آنجلس بودم، نیمه‌شب و خواب‌آلود تاجرى از آلمان به من زنگ زد و 200 تن پسته خرید. خواب‌آلود بودم و فروختم. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته 50 هزار دلار فرق کرده است؛ اما نمى‌توانستم پسته فروخته شده را ندهم.
صبح به آلمان پرواز کردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا مى‌خواهم پسته بخرم. 100 هزار دلار به او دادم و قرارداد تلفنى را کنسل کردم. یک هفته بعدش را در‌هامبورگ ماندم. دوباره سراغش رفتم و گفتم حالا آن پسته را باز مى‌فروشم و او با 200 هزار دلار تفاوت همان بار پسته را از من خرید و علاوه بر اینکه ضررم را جبران کردم 100 هزار دلار هم سود کردم! این خوش‌قولى ‌اصل تجارت است. به راحتى مى‌توانستم بگویم خواب بودم، فروختم. خب! قرارداد و امضایى که نداریم...». م

اخذ:دنیای اقتصاد/تهیه شده در: وب نوشت پنگان


برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:ت اسدالله عسگراولادی/چگونه پولدار شويم, ] [ 17:52 ] [ شیرازیها ]

آیا می‌دانید زبان بدن یکی از مهم‌ترین ارکان بازاریابی امروز است؟


اگر هنوز به زبان بدن فکر نکرده‌اید، بی‌تردید بازاریاب موفقی به حساب نمی‌آیيد و از اصول مدرن بازاریابی بی‌خبر هستید. بازاریابی صرفا به صحبت‌کردن و قابلیت‌های گفت‌وگو با طرف مقابل بستگی ندارد. شما باید بتوانید بدن خود را نیز آموزش دهید و رفته‌رفته آن را به وسیله‌ای برای موفقیت بیشتر در بازاریابی تبدیل کنید. چه دوست داشته باشید، چه دوست نداشته باشید، چه این حرف‌ها را باور کنید، چه باور نکنید، زبان بدن بیشتر از صحبت و گفت‌وگو اثرگذار است. ما در این مقاله پنج اشتباه رایج بازاریاب‌ها را برایتان مطرح می‌کنیم. این اشتباهات همگی با زبان بدن مرتبط هستند و شما باید تا حد ممکن از ارتکاب آنها خودداری کنید.


(1) نگاه‌کردن به صفحه لپ‌تاپ: وقتی کسی با شما صحبت می‌کند، هرگز نباید به صفحه لپ‌تاپ یا مانیتور کامپیوتر نگاه کنید. نگاه‌کردن به لپ‌تاپ به این معناست که شما علاقه‌ای به صحبت‌های طرف مقابل ندارید. به زعم بسیاری از مدیران ارشد، نگاه‌کردن به لپ‌تاپ حتی می‌تواند به معنای تکبر و گستاخی نیز باشد.


(2) قلاب‌کردن دست‌ها و مالش آنها به یکدیگر: قلاب‌کردن دست‌ها حین گفت‌وگو به این معنا است که شما عصبی، مضطرب یا ناراحت هستید. مالیدن دست‌ها به یکدیگر نیز نشانه خوبی را به طرف مقابل ارسال نمی‌کند. وقتی دست‌هایتان را به یکدیگر مالش می‌دهید، انگار از عقد قرارداد و کسب پول مطمئن هستید. این عمل نیز گستاخانه و زشت است. چه بسا این رفتارها سبب فسخ قرارداد شوند.


(3) پوشیدن لباس‌های نامناسب: لباس‌ها همواره رابطه‌ای مهم با بدن‌ها دارند. برخی از لباس‌ها آدم را چاق و برخی آدم را لاغر نشان می‌دهند. بعضی از لباس‌ها آدم را متشخص و برخی آشفته نشان می‌دهند. هرگز یک لباس ثابت و مشخص برای بازاریابی وجود ندارد. نباید همواره لباس‌های رسمی و جدی پوشید. باید لباس مناسب را بسته به فضای بازاریابی و شرکت مقابل انتخاب کرد. لباس باید برازنده بدن شما باشد و تاثیرگذاری‌های بدن‌تان را به خوبی بروز دهد.


(4) نگاه‌کردن به ساعت: چه به ساعت مچی‌تان نگاه کنید، چه به ساعت روی دیوار نگاهی بیندازيد و چه زیرچشمی به ساعت روی لپ‌تاپ نگاه کنید، در هر صورت اشتباه بزرگی مرتکب شده‌اید. نگاه به ساعت به این معنا است که شما کار مهمتری از این قرارداد دارید و قرارداد فعلی از اهمیت چندانی برای‌تان برخوردار نیست. شما با این کار به سادگی به طرف مقابل توهین کرده‌اید و او حق دارد که با شما قرارداد نبندد. نگاه‌کردن به ساعت سبب می‌شود طرف قرارداد خیلی زود شما را ترک کند. حتی شاید در آینده نیز آن شرکت قصد همکاری با شما را نداشته باشد


(5) گرفتن بازوها: گرفتن بازوها با دست‌ها به این معنا است: گرفتن بازوی دست راست با دست چپ و گرفتن بازوی دست چپ با دست راست، به نحوی که دست‌هایتان به صورت ضربدری قرار می‌گیرند. هرگز بازوهایتان را با دست‌هایتان نگیرید. این عمل به این معنا است که طرف مقابل برای‌تان آزاردهنده و عذاب‌آور است. این ژست یعنی که شما خسته شده‌اید و حالتی تدافعی به خودتان گرفته‌اید. پس دست‌هایتان را همواره باز کنید و اجازه دهید که آزادانه عمل کنند. می‌بینید که تقریبا همه اعضای بدن حرف می‌زنند. هر حرکتی معنای خاص خودش را دارد. پس در جهان کسب و کار شما یک یا دو دقیقه بیشتر فرصت ندارید. شاید در عرض یک دقیقه اشتباهی کوچک مرتکب شوید و همه چیز از دست برود. باید از پلک‌ها، نگاه‌ها، چشم‌ها، دست‌ها، بازوها، بدن‌ها، پاها، لب‌ها و همه اعضای بدن استفاده کنید. پس هرگز فراموش نکنید که شعار بازاریابی مدرن چنین است: بدن‌هایتان باید بتوانند تاثیر مناسبی روی طرف مقابل بگذارند.



منبع: روزنامه دنیای اقتصاد

مترجم: سیمین راد


برچسب‌ها: <-TagName->
[ سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:بازاریابی مدرن و زبان بدن, ] [ 8:24 ] [ شیرازیها ]

افزایش هوش مالی به روش رابرت کیوساکی(۷۱)

کسری بودجه

بیشتر بودن مخارج نسبت به درآمدها باعث کسری بودجه می شود.همیشه خرج کردن پول خیلی آسان تر از پول درآوردن است.افراد در زندگی شخصی یا کسب و کار خود اغلب با کمبود منابع مالی و افزایش مخارج روبرو هستند.برای تحت کنترل درآوردن کسری بودجه سه راه حل وجود دارد.

۱- کاهش مخارج
۲-افزایش درآمد
۳-کاهش مخارج و افزایش درآمدها

تفاوت نگرش وعملکرد یک فرد ثروتمندو یک آدم فقیر تفاوت در انتخاب یکی از این دوراه حل است.فقرا روش اول را انتخاب می کنند و ثروتمندان روش دوم و سوم را.چرا که کاهش مخارج معمولا آسان تر از افزایش درآمد است.و به این دلیل اکثر افراد برای جبران کسری بودجه خود آن را انتخاب می کنند.

افزایش درآمد ناشی از فروش بیشتر کالا یا خدمات(مهارت،دانش و…)است.حال اگر کسی فروشنده خوبی نباشد برای مقابله با کسری بودجه در زندگی شخصی یا کسب وکار، به اجبار باید روش اول یعنی کاهش مخارج را انتخاب کند.ادامه این روند برای کوتاه مدت ممکن است میسر باشد ولی در میان مدت و بلند مدت منجر به ورشکستگی مالی خواهد شد.

اگر زندگی ثروتمندان را مورد بررسی قرار دهید متوجه خواهید شد ثروتمندان فروشنده های بسیار خوبی هستند.البته این به آن معنی نیست که ثروتمندان با داشتن این مهارت پابه دنیا گذاشته اند بلکه آنها با قراردادن خود در محیط موثر این مهارت را یادگرفت فروشندگی یک مهارت است که با یادگیری می توان در آن ماهر و تبدیل به یک فروشنده خوب شد.بنابراین یکی از ملزومات حرکت در مسیر ثروتمندی یادگیری مهارت استراتژیک فروش است.

مازادبودجه

بیشتر بودن درآمدها نسبت به هزینه ها باعث ایجاد مازاد بودجه می شود.رسیدن به مازاد بودجه لزوما به معنای زندگی کردن پائین تر از سطح درآمد نیست.چون همانطور که گفته شد مازاد بودجه نیز همانند کسری بودجه می تواند به دوطریق کاهش مخارج یا افزایش درآمدها و یا هردو اینها حاصل شود.اینکه کدام گزینه بعنوان استراتژی شخصی یا کسب و کار انتخاب شود ارتباط مستقیم با میزان هوش مالی و نگرش دارد.

جالب اینجاست اکثر قریب به اتفاق افراد بدلیل ناآگاهی و تنبلی روش کاهش مخارج را انتخاب می کنند.و تعدادی هم که بدلیل کاهش مخارج و افزایش درآمدها و یا هردو به مازاد بودجه می رسند نیز بعضا بدلیل ناآگاهی بهره لازم را از این حالت نبرده و با هزینه کردن آن این موقعیت مطلوب را از دست می دهند . با مازاد بودجه می توان سه استراتژی تاثیر گذار در وضعیت مالی اتخاذ کرد که عبارتند از :
۱-بازپرداخت اقساط وام گرفته شده
۲-خرج کردن پول مازاد
۳-سرمایه گذاری

بدیهی است که سرمایه گذاری بهترین انتخاب در بین گزینه های بالا است.چرا که دو گزینه اول باعث افزایش بدهی شده و گزینه سوم منجر به افزایش دارائی می شود.


برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:افزایش هوش مالی به روش رابرت کیوساکی(۷۱), ] [ 11:21 ] [ شیرازیها ]

گاهی اوقات اشتباهات کاملا مشهودی را در زندگی برای بارها و بارها تکرار می‌کنیم. سرمایه‌گذاری نیز از این امر مستثنی نیست. افرادی که معمولا دارای حافظه خوبی نیستند، یک اشتباه را به کرات در مورد مسائل اقتصادی تکرار می‌کنند.

اگر شما در مورد اصول ابتدایی علوم اقتصادی آگاهی کاملی نداشته باشید، سرمایه‌گذاری برای شما تبدیل به یک امر پیچیده می‌شود. هرکس برای بهره‌مندی از آینده‌ای روشن‌تر، باید از همین حالا راه و روش صحیح سرمایه‌گذاری را بیاموزد. خیلی‌ها سفارش می‌کنند که چه کنید تا سرمایه‌گذار موفقی باشید، اما این مطلب می‌گوید اگر چه کاری انجام دهید، در سرمایه‌گذاری شکست می‌خورد.

سردرگمی بین کوتاه‌مدت و بلندمدت

فنونی وجود دارند به نام فنون مدیریت فعال که با استفاده از آن می‌توان برای خرید یا فروش کالای سرمایه‌ای تصمیم گرفت، ولی گاه پیش می‌آید که با رعایت آنها هم سرمایه‌گذاران ضرر می‌کنند. مثلا مشاهده می‌شود که بعضی از سرمایه‌گذاران هنگامی که قیمت‌ها پایین آمده و احساس می‌کنند پول خود را از دست داده‌اند، شروع به فروش می‌کنند و زمانی که وضع بازار خوب است و قیمت‌ها بالاست، اقدام به خرید می‌کنند. برخی از کارشناسان معتقدند: «یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات زمانی پیش می‌آید که به سرمایه‌گذاری بلندمدت خود با دید کوتاه‌مدت نگاه کنید.»

آنچه بیشتر مردم انجام می‌دهند این‌گونه است. وقتی مردم تصمیم به فروش می‌گیرند که بازار خراب است و خریدار کم، اما زمانی می‌توان به قیمت خوب فروخت که بازار در شرایط خوبی باشد. در این شرایط باید سوال کرد: چگونه می‌خواهید سرمایه خود را بازیابید، در حالی که سرمایه‌گذاری خود را تبدیل به پول نقد کرده‌اید. پول در شرایط عادی صرف‌نظر از تغییرات بازار، می‌تواند متوسطی از ارزش را به شما بدهد.» اگر شکنندگی بازار شما را نگران می‌کند، با یک مشاور سرمایه‌گذاری مشورت کنید تا شما را درباره وضعیت بازار راهنمایی کند، اما در کنار آن به اندازه کافی درباره کاری که می‌خواهید انجام دهید تحقیق کنید تا بدانید مشاور شما کفایت لازم را دارد؟

 

وفاداری به سرمایه‌گذاری‌های طولانی

همانطور که یک بوکسور باید بداند چه زمانی باید ضربه بزند و چه موقعی عقب بکشد، یک سرمایه‌گذار هم باید یاد بگیرد چه‌موقع کنار بکشد. همیشه سرمایه‌گذاری‌ها منجر به سود نمی‌شوند. باید بتوانید بر احساسات خود غلبه کنید تا اشتباهات خود را شناسایی کنید و جلوی ضرر را بگیرید. این اصل را به یاد داشته باشید دچار طمع نشوید! اگر دیدید از سرمایه‌گذاری شما بوی خوشی نمی‌آید، هیچ‌گاه نشانه‌های خوبی از آن شنیده نمی‌شود. آن را ۱۰ سال نگه ندارید، چون همه پولتان را از دست خواهید داد.

 

خرید نسیه

نسیه خرید کردن؛ یعنی پول مصرف امروز را فردا دادن. باید مواظب این روش بود. در دنیا نیز نسبت به روش‌های اعتباری خرید هشدار می‌دهند. خرید کردن توسط اعتبار، یعنی خرج کردن پول فردا به‌خاطر هوس امروز! معمولا خرج کردن به این روش منجر به پشیمانی می‌شود و نتیجه آن یک دور باطل از بدهکاری است. کاری نکنید که درآمد امروز به‌خاطر ولخرجی‌های دیروز مصرف شود.» راه‌حل رهایی از این سیاه‌چال، کم کردن مخارج غیرضروری و کمی صرفه‌جویی است، تا اینکه بدهی‌ها حل شوند، ولی تجربه نشان داده کسی که در چاله خرید با اعتبار گیر می‌کند، به‌ندرت می‌تواند از آن خارج شود.
تعادلی بین بدهی‌ها و هزینه‌های کنونی برقرار کنید؛ به طوری که پس از مدتی این بدهی‌ها را صاف کنید و در عین حال خیلی زیر فشار نباشید. اگر اکنون بتوانید برای خرید چیز‌هایی که هوس کرده‌اید بخرید، کمی صبر کنید در آینده هم اعتبار خود را خواهید داشت و می‌توانید از آن استفاده کنید، با این تفاوت که کمتر بدهکار خواهید بود. همیشه استفاده از اعتبار را به تعویق بیندازید و هر بار بگویید دفعه بعد با آن خرید می‌کنم دفعه بعد و دوباره دفعه بعد.» شما هنوز هم می‌توانید خوش باشید، ولی ابتدا پس‌انداز خود را کنار بگذارید. به این روش هزینه بلندمدت شما کاهش خواهد یافت.

 

گرفتن وام‌های با بهره بالا

شاید دلیل خوبی برای گرفتن وام داشته باشید، اما یک لحظه فکر کنید که نتوانسته‌اید اقساط خود را بپردازید و مامور بانک در راه خانه شماست تا آن را مصادره کند! تصفیه یک وام زمان زیادی می‌خواهد. اگر می‌توانید با بهره پایین‌تر وام خود را تصفیه کنید و سعی کنید برای خرید‌های بزرگ خود به اندازه کافی پس‌انداز کنید. برای این منظور می‌توانید یک حساب پس‌انداز اضطراری باز کنید. تا اینکه وامی بگیرید که عرصه را بر شما تنگ کند. اگر مجبورید وام بگیرید پس از اینکه به اندازه کافی پس‌انداز کردید، می‌توانید کمتر وام بگیرید و بهره کمتری هم بپردازید. پس‌انداز شما می‌تواند به صورت طلا، نقره یا سهام باشد که در شرایط تورمی بالا این راه‌ها بیشتر توصیه می‌شوند. بهترین کار این است که حسابی باز کنید که نتوانید از آن پول بردارید، ولی بتوانید به صورت ماهیانه در حساب خود پس‌انداز کنید. برای آینده‌ای راحت‌تر پس‌انداز کنید تا از چپاول حسابتان توسط خودتان جلوگیری کنید.

 

اعتماد به افراد با مهارت‌های محدود

نمی‌توان از کسی که دانش لازم را ندارد برای سرمایه‌گذاری کمک گرفت و به نصایح او گوش داد. افراد معمولی معمولا بازیچه حرفه‌ای‌ها یا قربانی طمع خود هستند. البته برخی مواقع این افراد شاید مهم باشند، اما در عرصه سرمایه‌گذاری متخصص نباشند؛ بنابراین اعتماد به افراد غیرمتخصص هزینه دارد. اگر در دام چنین نصایحی افتادید، شاید بهترین راه قبول مشکل باشد. باید آن را به‌عنوان یک درس دردناک قبول کنید. به این امید که این درس برای شما خیلی گران تمام نشود. درباره سرمایه‌گذاری خود دوباره تحقیق کنید و با توجه به شرایط خود که آیا می‌خواهید در بلندمدت یا کوتاه‌مدت سرمایه خود را بازیابید، بهترین تصمیم را بگیرید، اما برای دفعه بعد که می‌خواهید سرمایه‌گذاری کنید علاوه بر اینکه از کمک افراد حرفه‌ای بهره می‌برید، باید در مورد سرمایه‌گذاری‌تان خودتان هم تحقیق کنید و ببینید اکنون شرایط بازار چگونه است؟ شرایط تاثیرگذار بر آن چه هستند؟

اگر سهام شرکتی را می‌خرید درباره وضعیت شرکت، درآمدها و نحوه مدیریت آن اطلاعاتی به‌دست آورید.
آیا بازار آنها رو به رشد است؟ آیا اکنون در بازار موفق عمل می‌کنند و این موفقیت در آینده هم ادامه خواهد داشت؟ آیا بزرگان سرمایه تمایلی به خرید این سهام دارند؟ اگر برای کالای سرمایه‌ای پول خود را می‌دهید، آیا این کالا تاییدیه‌های لازم را دارد؟ آیا شرکتی که به شما محصول خود را عرضه می‌کند، گواهینامه معتبر دارد؟ آیا تولید‌کننده آن برای همه کالا‌های خود گواهینامه معتبر دارد؟


برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:سرمایه گذار موفق, ] [ 12:20 ] [ شیرازیها ]

گاهی اوقات اشتباهات کاملا مشهودی را در زندگی برای بارها و بارها تکرار می‌کنیم. سرمایه‌گذاری نیز از این امر مستثنی نیست. افرادی که معمولا دارای حافظه خوبی نیستند، یک اشتباه را به کرات در مورد مسائل اقتصادی تکرار می‌کنند.

اگر شما در مورد اصول ابتدایی علوم اقتصادی آگاهی کاملی نداشته باشید، سرمایه‌گذاری برای شما تبدیل به یک امر پیچیده می‌شود. هرکس برای بهره‌مندی از آینده‌ای روشن‌تر، باید از همین حالا راه و روش صحیح سرمایه‌گذاری را بیاموزد. خیلی‌ها سفارش می‌کنند که چه کنید تا سرمایه‌گذار موفقی باشید، اما این مطلب می‌گوید اگر چه کاری انجام دهید، در سرمایه‌گذاری شکست می‌خورد.

سردرگمی بین کوتاه‌مدت و بلندمدت

فنونی وجود دارند به نام فنون مدیریت فعال که با استفاده از آن می‌توان برای خرید یا فروش کالای سرمایه‌ای تصمیم گرفت، ولی گاه پیش می‌آید که با رعایت آنها هم سرمایه‌گذاران ضرر می‌کنند. مثلا مشاهده می‌شود که بعضی از سرمایه‌گذاران هنگامی که قیمت‌ها پایین آمده و احساس می‌کنند پول خود را از دست داده‌اند، شروع به فروش می‌کنند و زمانی که وضع بازار خوب است و قیمت‌ها بالاست، اقدام به خرید می‌کنند. برخی از کارشناسان معتقدند: «یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات زمانی پیش می‌آید که به سرمایه‌گذاری بلندمدت خود با دید کوتاه‌مدت نگاه کنید.»

آنچه بیشتر مردم انجام می‌دهند این‌گونه است. وقتی مردم تصمیم به فروش می‌گیرند که بازار خراب است و خریدار کم، اما زمانی می‌توان به قیمت خوب فروخت که بازار در شرایط خوبی باشد. در این شرایط باید سوال کرد: چگونه می‌خواهید سرمایه خود را بازیابید، در حالی که سرمایه‌گذاری خود را تبدیل به پول نقد کرده‌اید. پول در شرایط عادی صرف‌نظر از تغییرات بازار، می‌تواند متوسطی از ارزش را به شما بدهد.» اگر شکنندگی بازار شما را نگران می‌کند، با یک مشاور سرمایه‌گذاری مشورت کنید تا شما را درباره وضعیت بازار راهنمایی کند، اما در کنار آن به اندازه کافی درباره کاری که می‌خواهید انجام دهید تحقیق کنید تا بدانید مشاور شما کفایت لازم را دارد؟

 

وفاداری به سرمایه‌گذاری‌های طولانی

همانطور که یک بوکسور باید بداند چه زمانی باید ضربه بزند و چه موقعی عقب بکشد، یک سرمایه‌گذار هم باید یاد بگیرد چه‌موقع کنار بکشد. همیشه سرمایه‌گذاری‌ها منجر به سود نمی‌شوند. باید بتوانید بر احساسات خود غلبه کنید تا اشتباهات خود را شناسایی کنید و جلوی ضرر را بگیرید. این اصل را به یاد داشته باشید دچار طمع نشوید! اگر دیدید از سرمایه‌گذاری شما بوی خوشی نمی‌آید، هیچ‌گاه نشانه‌های خوبی از آن شنیده نمی‌شود. آن را ۱۰ سال نگه ندارید، چون همه پولتان را از دست خواهید داد.

 

خرید نسیه

نسیه خرید کردن؛ یعنی پول مصرف امروز را فردا دادن. باید مواظب این روش بود. در دنیا نیز نسبت به روش‌های اعتباری خرید هشدار می‌دهند. خرید کردن توسط اعتبار، یعنی خرج کردن پول فردا به‌خاطر هوس امروز! معمولا خرج کردن به این روش منجر به پشیمانی می‌شود و نتیجه آن یک دور باطل از بدهکاری است. کاری نکنید که درآمد امروز به‌خاطر ولخرجی‌های دیروز مصرف شود.» راه‌حل رهایی از این سیاه‌چال، کم کردن مخارج غیرضروری و کمی صرفه‌جویی است، تا اینکه بدهی‌ها حل شوند، ولی تجربه نشان داده کسی که در چاله خرید با اعتبار گیر می‌کند، به‌ندرت می‌تواند از آن خارج شود.
تعادلی بین بدهی‌ها و هزینه‌های کنونی برقرار کنید؛ به طوری که پس از مدتی این بدهی‌ها را صاف کنید و در عین حال خیلی زیر فشار نباشید. اگر اکنون بتوانید برای خرید چیز‌هایی که هوس کرده‌اید بخرید، کمی صبر کنید در آینده هم اعتبار خود را خواهید داشت و می‌توانید از آن استفاده کنید، با این تفاوت که کمتر بدهکار خواهید بود. همیشه استفاده از اعتبار را به تعویق بیندازید و هر بار بگویید دفعه بعد با آن خرید می‌کنم دفعه بعد و دوباره دفعه بعد.» شما هنوز هم می‌توانید خوش باشید، ولی ابتدا پس‌انداز خود را کنار بگذارید. به این روش هزینه بلندمدت شما کاهش خواهد یافت.

 

گرفتن وام‌های با بهره بالا

شاید دلیل خوبی برای گرفتن وام داشته باشید، اما یک لحظه فکر کنید که نتوانسته‌اید اقساط خود را بپردازید و مامور بانک در راه خانه شماست تا آن را مصادره کند! تصفیه یک وام زمان زیادی می‌خواهد. اگر می‌توانید با بهره پایین‌تر وام خود را تصفیه کنید و سعی کنید برای خرید‌های بزرگ خود به اندازه کافی پس‌انداز کنید. برای این منظور می‌توانید یک حساب پس‌انداز اضطراری باز کنید. تا اینکه وامی بگیرید که عرصه را بر شما تنگ کند. اگر مجبورید وام بگیرید پس از اینکه به اندازه کافی پس‌انداز کردید، می‌توانید کمتر وام بگیرید و بهره کمتری هم بپردازید. پس‌انداز شما می‌تواند به صورت طلا، نقره یا سهام باشد که در شرایط تورمی بالا این راه‌ها بیشتر توصیه می‌شوند. بهترین کار این است که حسابی باز کنید که نتوانید از آن پول بردارید، ولی بتوانید به صورت ماهیانه در حساب خود پس‌انداز کنید. برای آینده‌ای راحت‌تر پس‌انداز کنید تا از چپاول حسابتان توسط خودتان جلوگیری کنید.

 

اعتماد به افراد با مهارت‌های محدود

نمی‌توان از کسی که دانش لازم را ندارد برای سرمایه‌گذاری کمک گرفت و به نصایح او گوش داد. افراد معمولی معمولا بازیچه حرفه‌ای‌ها یا قربانی طمع خود هستند. البته برخی مواقع این افراد شاید مهم باشند، اما در عرصه سرمایه‌گذاری متخصص نباشند؛ بنابراین اعتماد به افراد غیرمتخصص هزینه دارد. اگر در دام چنین نصایحی افتادید، شاید بهترین راه قبول مشکل باشد. باید آن را به‌عنوان یک درس دردناک قبول کنید. به این امید که این درس برای شما خیلی گران تمام نشود. درباره سرمایه‌گذاری خود دوباره تحقیق کنید و با توجه به شرایط خود که آیا می‌خواهید در بلندمدت یا کوتاه‌مدت سرمایه خود را بازیابید، بهترین تصمیم را بگیرید، اما برای دفعه بعد که می‌خواهید سرمایه‌گذاری کنید علاوه بر اینکه از کمک افراد حرفه‌ای بهره می‌برید، باید در مورد سرمایه‌گذاری‌تان خودتان هم تحقیق کنید و ببینید اکنون شرایط بازار چگونه است؟ شرایط تاثیرگذار بر آن چه هستند؟

اگر سهام شرکتی را می‌خرید درباره وضعیت شرکت، درآمدها و نحوه مدیریت آن اطلاعاتی به‌دست آورید.
آیا بازار آنها رو به رشد است؟ آیا اکنون در بازار موفق عمل می‌کنند و این موفقیت در آینده هم ادامه خواهد داشت؟ آیا بزرگان سرمایه تمایلی به خرید این سهام دارند؟ اگر برای کالای سرمایه‌ای پول خود را می‌دهید، آیا این کالا تاییدیه‌های لازم را دارد؟ آیا شرکتی که به شما محصول خود را عرضه می‌کند، گواهینامه معتبر دارد؟ آیا تولید‌کننده آن برای همه کالا‌های خود گواهینامه معتبر دارد؟


برچسب‌ها: <-TagName->
[ پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:سرمایه گذار موفق, ] [ 12:20 ] [ شیرازیها ]

درباره وبلاگ

انصاف ، اداره جات و فروشندگان با انصاف و بي انصاف را در شيراز بشناسيم .
موضوعات
آرشیو مطالب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 158
بازدید دیروز : 564
بازدید هفته : 3179
بازدید ماه : 3164
بازدید کل : 412557
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1